سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از او پرسیدند بهترین شاعران کیست ؟ فرمود : ] شاعران در میدانى نتاخته‏اند که آن را نهایتى بود و خط پایانش شناخته شود ، و اگر در این باره داورى کردن باید پادشاه گمراه را این لقب شاید ( امرء القیس مقصود اوست . ) [نهج البلاغه]
ارزش نیوز

آقای خاتمی! به خشونت پایان دهید / بخش نخست

                   

حسن. الف

به نظر می‌رسد چشم‌پوشی بزرگ‌منشانه نظام و مردم که ریشه در برخوردهای مهربانانه و پدرانه رهبر معظم انقلا‌ب دارد، کسانی چون آقای خاتمی و دوستانش را بر آن داشته است که به خود این حق را بدهند بدون توجه به وضعیت حساس ایران در این مقطع تاریخی، هرچه را می‌خواهند بر زبان آورند و درباره هر مقوله‌ای اظهار نظر کنند.

آقای خاتمی که با شعار آزادی بیان راه را بر خود و دوستانش باز کرده بود تا خواسته یا ناخواسته در مقابل مواضع امام و انقلا‌ب موضع بگیرد با بیان جملا‌تی چون «من به امریکا شیطان بزرگ نمی‌گویم»، «برای رسیدن به تمدن غرب باید لوازم آن را پذیرفت» و... کارش به جایی رسیده است که حجیت قرآن برای زندگی انسان امروزی را نیز زیر سؤال می‌برد تا آرزوی شیرین عبادی‌ را مبنی بر این‌که وقت آن رسیده تا مواضع ضداسلا‌م و انقلا‌ب را از زبان روحانیون بشنویم، عملی سازد.

او این روزها به خود حق می‌دهد که از همه چیز بگوید و در امنیت کامل و از تریبون آزاد، حتی کشور را به بی‌قانونی و نبود آزادی نیز متهم کند و باغ انقلا‌ب را که به خون هزاران هزار عزیز این سرزمین و خون دل آن باغبان سفر کرده آبیاری شده، با «باران اسیدی» اندیشه‌های وام گرفته از افراد و افکار دگراندیش نابود سازد.

خاتمی در بزرگداشت سالگرد شهادت چهارمین شهید محراب مطالبی تأمل برانگیز پیرامون عوامل شکل‌گیری خشونت به زبان آورد. او همانند گذشته یکطرفه به قاضی رفت و در تحلیلی یکسونگرانه، پیدایش خشونت را به آنانی نسبت داد که از منظر وی متحجرند! و در پایان، بینش حاکم بر جامعه کنونی ایران عزیز را بستر پیدایش «منافقین جدید» خواند و در حقیقت همان سخنی را بر زبان راند که گروهک‌های خشونت‌طلب در سال‌های 59 و 60 بر زبان می‌راندند. کسانی که آن سال‌ها را به یاد دارند به خوبی می‌دانند که منافقین در آن سال‌ها نظام را بین دوراهی توهین به مقدسات و دخالت در همه امور و ارتباط آزاد با بیگانگان و... نافرمانی مدنی و دست‌بران به اسلحه قرار می‌دادند که هیچ عقل سلیم و هیچ نظامی در دنیا آن را نپذیرفته و نمی‌پذیرد.

خاتمی چند سال پیش با بیان این‌که اگر اجازه بروز تفکری داده نشود آن تفکر زیر زمینی می‌شود، راه را بر هرگونه اهانت به مقدسات باز کرد و امروز چون بسیاری از تریبون‌ها از دست دوستان هتاک به مقدسات و وحدت‌شکنش گرفته شده، سخن از «خلق منافقین» جدید می‌زند!

خاتمی در این مراسم هرگز به پیشینه دوستان خشونت‌طلب خویش و به تفکر خود و دوستانش در شکل‌گیری خشونت آشکار و پنهان اشاره نمی‌کند.

او همانند همیشه با نادیده‌گرفتن سخنان گذشته خود و عملکرد اطرافیان خشونت‌گرایش در سال‌های نخست انقلا‌ب و فرض‌کردن کم حافظگی مردم مؤمن و خدامحور این سرزمین، بار دیگر تضاد در قول و عمل خود را به اثبات رساند. مردم ما از یاد نبرده‌اند او که روزی فریاد برمی‌آورد قدرت فسادآور است و روزی دیگر برای افزایش قدرت خود و دوستانش در صدد تغییر قانون اساسی و به‌راه انداختن تحصن در مجلس و تهدید به استعفا بود، امروز هم تضاد در قول و عمل خویش را به گونه‌ای دیگر به منصه ظهور رسانده است. خاتمی که روزی تئوری «توهم توطئه» را ارائه می‌داد و خواستار چشم‌پوشی نظام از حرکت‌های دوستانش -که درصدد بسترسازی انقلا‌بی مخملی علیه نظام بودند- می‌شد و دشمن‌تراشی را زاییده ذهن‌های بیمار برمی‌شمرد و بر این نکته چنان پافشاری می‌کرد که حتی کسانی چون مهندس میرحسین موسوی را به واکنش تند علیه خود واداشت، امروز خود به تئوری «توهم توطئه» روی آورده است و با بیان خلق منافقین جدید بار دیگر تذبذب در افکار و عمل خویش را به نمایش می‌گذارد. جا دارد خانم جمیله کدیور که روزی صاحبان «توهم توطئه»! را دن کیشوت می‌نامید، امروز نیز درباره این دن کیشوت‌های جدید قلمفرسایی کند.

این که چرا هنگام قرار داشتن در معرض تهدیدهای جدی خارجی ، خاتمی به موازات تضعیف دستگاه‌های امنیتی و انتظامی توسط دوستانش، تئوری «توهم توطئه» را مطرح کرد و چرا هنگامی که ما در آستانه یک انتخابات سرنوشت‌سازیم و دشمن بیرونی ضعیف‌تر از آن است که جرا‡ت حمله به این سرزمین را داشته باشد و ما به‌شدت نیازمند آرامش در داخل و حاکم‌شدن فضای آرام انتخاباتی هستیم، تئوری «توهم توطئه» را در داخل مطرح می‌کند، به ‌شدت تأمل برانگیز و مشکوک به نظر می‌رسد.

خاتمی در مراسم بزرگداشت شهید آیت‌ا... اشرفی اصفهانی مطلبی را بر زبان آورد که توهین آشکار به نظام و مسؤولا‌ن آن است. وی گفت: «ما بعد از 30 سال به مرحله تثبیت نظام رسیده‌ایم و الا‌ن باید به قانون و آن‌چه که مورد خواست مردم است بازگردیم و قانون باید مبنای عمل قرار گیرد.»

آقای خاتمی در این سخن خود از بازگشت به قانون و تن‌ دادن به خواسته مردم سخن می‌گوید و معنای سخن او این است که نظام اسلا‌می پس از سه دهه، نه به قانون عمل کرده و نه به مطالبات مردم تن داده است و این توهین آشکار به مسؤولا‌ن به ویژه خدمتگزاران دوران امام راحل(ره) است و جا دارد آنانی که سنگ امام و خط امام را بر سینه می‌زنند، در برابر این ادعا خاتمی واکنش نشان ندهند. هرچند این سؤال از شخص آقای خاتمی باقی است که با علم به حرکت مسؤولا‌ن و نظام در مجرای غیرقانونی و نادیده گرفتن مطالبات مردم، ایشان به چه حقی بر کرسی مجلس تکیه زدند؟! به کدام حقی بر مسند وزارت ارشاد نشستند و در اتاق وزارت بدون توجه به مطالبات مردم، به کارهای غیرقانونی پرداختند؟!

برکسی پوشیده نیست که تقسیم انقلا‌ب به دو دوره «جنون» و «تثبیت و قانونمندی»، تز مهدی هاشمی بود و بر مبنای این تز؛ دوره نخست، دوره احساسات و گریز از قانون و دوره بعد، دوره تثبیت و حاکمیت قانونمندی و خردگرایی است! این‌که چه رابطه‌ای بین این نگاه آقای خاتمی با مهدی هاشمی معدوم وجود دارد و اصولا‌ً ارتباط ایشان با این شخص قبل و بعد از انقلا‌ب چه بوده است و به چه دلیل یاران و همراهان مهدی هاشمی در کنار خاتمی هستند - همانانی که روزی با حرکت‌های خشونت‌گرایانه خود نظام را به چالش کشیدند و امروز به نام قانون و خردگرایی بر علیه نظام صفآرایی کرده‌اند- مسأله‌ای قابل تامل است.

از یاد نبریم رهبری انقلا‌ب در سفر به اصفهان و در جمع جوانان این شهر به جریانی اشاره کردند که در مقابل شعار نه شرقی و نه غربی یاران امام، شعار مرگ بر کل شرق و مرگ بر کل غرب را مطرح می‌کردند و به تعبیر رهبری «کارهای دیگری هم کردند که قابل گفتن نیست».

به‌راستی چرا آقای خاتمی و دوستانش که عالم و آدم را به خشونت‌گرایی متهم می‌کنند، یک بار علیه مهدی هاشمی و دوستانش موضعی نگرفتهاند.

چرا آنانی که دیروز گرد مهدی هاشمی و امید نجف‌آبادی معدوم حلقه زده بودند، امروز در مؤسسه باران، هندسه سیاسی و فرهنگی حرکت خاتمی را ترسیم می‌کنند؟!

آنانی که با پرونده افراد در اتاق امید نجف‌آبادی حاضر می‌شدند و پس از خروج آنان، تیم‌های عملیاتی وی سرمایه‌داران و حتی کشیشان را مورد حمله قرار می‌دادند و زمینه فرار سرمایه‌داران و پیروان ادیان دیگر را مهیا و نظام اسلا‌می را در دوره رهبری آن امام عزیز با چالش جدی روبه‌رو می‌کردند، امروز با پرونده مطبوعاتی زیر بغل در کنار خاتمی چه می‌کنند؟! به چه دلیل، این افراد باید دیروز در «همشهری» و امروز در «شهروند»، منادی «اقتصاد آزاد» و «گفت‌وگوی ادیان» شمرده شوند؟!

آیا امروز رهبری را برای دوران «تثبیت و قانونمندی» یافته‌اند؟!

آقای خاتمی از شکل‌گیری خشونت و خلق سازمان منافقین جدید دم می‌زند. اگر در این مسأله صادق است، لااقل خشونت‌طلبان دیروز و رفقای سازمانی‌اش را از گرد خود دور کند. کسی که خواهرش عضو مرکز سازمان منافقین محسوب می‌شود، کجا است؟ در مؤسسه باران رفت و آمد دارد یا مؤسسه امام؟! منبرهای اخلا‌قی و قرآنی آیت‌ا... مصباح را به چاپ می‌رساند یا نشست‌های «چلچراغی» خاتمی را؟!

منبع:http://www.partosokhan.ir/page.asp?Number=452&Category=375#162690



  • کلمات کلیدی :
  • ارزش خبر ::: دوشنبه 87/8/20::: ساعت 8:4 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 319
    بازدید دیروز: 50
    کل بازدید :357349

    >> درباره خودم <<
    ارزش نیوز
    مدیر وبلاگ : ارزش خبر[984]
    نویسندگان وبلاگ :
    یاور[0]


    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    ارزش نیوز

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<



    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<